من به فرد رو به رویی،لحظه ی خندیدنت
من به بارانی که با لذت نگاهش میکنی
یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت...
من حسادت میکنم حتی به دست گرم آن
شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنت
وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود
من به رد مانده از اینجور سامان دادنت...
اینکه چیزی نیست،گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت
هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت میکنم حتی به قلب دشمنت
کاش هرکس غیر من،ای کاش حتی آیینه
پلک هایش روی هم می رفت وقت دیدنت.
تولد دوباره(بهشت گمشده گذشته)...برچسب : حسادت,حسادت چیست,حسادت شعر,حسادت دکتر هلاکویی,حسادت زنانه,حسادت در قرآن,حسادت در زنان,حسادت زنان به یکدیگر, نویسنده : beheshtebastana بازدید : 293